فطرس

اعوذ بالله من نفسی

فطرس

اعوذ بالله من نفسی

۱ .. ۲ .. ۳

به نام حضرت دوست


   عرض سلام و ادب و احترام


  امتحان میکنم ٬ الووو... الووو... کیفیت صدا چطوره رفقا ؟! تصویرم رو به صورت شفاف دریافت می کنید یا نه ؟!

 

  راستش رو بخواین .. در عرض این یک ماه ٬‌ اون قدر اتفاقات ریز و درشت افتاده که حتی حوصله لیست کردن شون رو هم ندارم (!) اما حسن ختامش دیگه آخر معرکه بود .. ویندوز ایکس پیم طی یک اتفاق غریب الوقوع دچار نقص فنی شد و دیگه به هیچ وجه به اینترنت وصل نمیشه (!) ما هم سر کل افتادیم و بعد از ماه ها ٬ ویندوز ویستای ۶۴ بیتیم رو افتتاح کردم که باعث تحیر بیش از پیشم شد !.. آخه در جریان نبودم که این ویستاها فارسی نیستن و حسابی زد تو پرم .. از چند شب پیش تا الان کلی این طرف و اون طرف زدم اما غافل از اینکه محیط ویرایشی وبلاگ ٬‌ به صورت پیش فرض فارسی است و نیازی به فارسی بودن زبان ویندوز نداره !  

 

  در حال حاضر هم دارم امتحانش میکنم و اگه جواب بده ٬ یه چند روزی رو در خدمت شون خواهیم بود تا خدا قسمت کنه و ایکس پیم رو عوض کنم . انشاءا... 

 

  بعد از یه مدت طولانی ٬‌ از راهی دور اومدم و دست خالی (؟!) .. خدائیش ستم نیست !   

مسعود (یکی از اپراتورهای کلانتری!) میگه که روانشناس ها معتقدن : (هیچ اصلی ثابت نیست مگر یک اصل .. اون هم اینه که «هیچ اصلی ثابت نیست مگر یک اصل») 

هر چند که این موضوع در حیطه مسائل انسان شناسی معنا پیدا میکنه و به مفهوم پیچیده و غیر قابل پیش بینی بودن انسان برمیگرده اما در کل اصل قشنگیست ! 

 

  کمی که بهش فکر کردم ٬ واقعا به این نتیجه رسیدم که .. هیچ اصلی ثابت نیست !  

 

شاد باشید و شادی آفرین
یا حق

نظرات 33 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ق.ظ http://fa.chonoo.com

سلام،
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://fa.chonoo.com
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

رضا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ق.ظ

سلام

وبلاگتون واقعاً قشنگه
ما هم یک سایتی داریم، خوشحال می شم بیاین و نظرتون رو بگین.
در ضمن تبادل لینک هم می کنیم، برای این کار اول تو وبلاگتون به ما با عنوان دانلود آهنگ عکس فیلم ایرانی و خارجی لینک بدین بعد وبلاگ خودتون رو تو اینجا اضافه کنید، تا تو سایت ما لینک بشه: http://efun.ir/link?act=addsite


ممنون

دختر خاله یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام ملیکم.....بیبن اینقدر الان دلم میخواد بزنمت....فقط خدا میداند و بس.....!!!!در هر صورت در حالت خشم صحبت کردن صحیح نمیباشد...میرم ...بعد میام ...قشنگ به حسابت میرسم
یا علی

مونا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:47 ب.ظ

هذا شی عجاب ...
عجبا !

دختر خاله یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ


هذا شی عجاب ...
این بچه کنکوریا چقدر تابلن!!!!!

مونا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:58 ب.ظ

در حد مرگ با دخترخاله موافقم
میدونی چرا این آخری شکلک گریه ست ؟
واسه این که تا آپ بعدی اون جوجهه از تخم بیرون نمیاد هیچ مرغ/خروس میشه جفت پیدا می کنه تخم میذاره بعد تخمش میشکنه بعد یه جوجه درمیاد بعد جوجهه خرس میشه (!)....
هنوز آپ نکردی...

یکی یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:05 ب.ظ

السلام علیک
اینکه هیچ اصلی ثابت نیست مگر یک اصل که انهم اینه که هیچ اصلی ثابت نیست مگر یک اصل درست مثل حکایت همون اول مرغ بود یا تخم مرغ می مونه.....اصولا دنیا پر از این دورها و تسلسل هاست که اگر خیلی قاطیشون بشی به دوران میوفتی تسلسل وار.....اگه دقت کنی میبینی که حتی همین جمله هیچ اصلی ثابت نیست مگر یک اصل..هم خودش هم اثباته هم تناقض مثل اکثر چیزهای دنیا....

مونا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ب.ظ

بهههههههههه
سلام دخترخاله
چه طوری؟
دختر خاله چرا فحش میدی؟

میبینی داداشی به من میگه بچه کنکوری
شما که سنی ازت گذشته چه جوری یادته؟ چند سال پیش کنکور دادی خواهر؟

به قول مرجان
الفراررررررر

یکی یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ب.ظ

خوب خدا رو شکر مونا خانوم هم اومد دیگه خانوم دختر خالت در این نبرد نابرابر !!!تنها نیست..هرچند این روزا هیچ کس تنها نیست!!!!!!!!

مونا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:20 ب.ظ

سلام برادر یکی!
حال شما؟
ای بابا داداش...
تنهایی بد دردیه...
خدا ما رو آفریده که بنده هاش تنها نمونن.ولی خودمون تنهاتریم!
(بیا تا برایت بگویم چه اندازه غم تنهایی من بزرگ است)

مونا یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:32 ب.ظ

بقیه بحثها در کامنت پستهای پیشین می باشد!
لطفا به نظرات پستهای قبل مراجعه کنید!
thank you

دختر خاله یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:24 ب.ظ

سلام ....من ی ۲دقیقه شما ها رو ول میکنم ....کلا همتون پرو میشین....!!!
و اما بعد:
چطوری پسر خاله...؟خوب ...خوبه که چند باری باهات حرف زدم ...وگرنه واقعا لباس مشکیمو آماده میکردم....!!!ولی قبول کن نامرد شدی....!!!!بازم من ....
تو که متخصص کامپوتری....!!!کوزه گر تو چرا اوفتادی تو کوزه؟؟؟!البته حتما حقت بوده...

اون برادر اوپراتورهم خوب میشه....بهش بگو قرصاشو بخور...البته شبا نشور بخوره...اثرش بیشتره...!!!
این برادر یکیم خوب میشه...چی گفته؟من که نفهمیدم...بعدا واسم توضیح بده...اگه فهمیدی...!!!
ببین این مونا کتک نمیخواد احتمالا؟؟؟!
الان نباید سر درسش باشه؟!همش تو نت که!!!

خوب من بعدا میام که یک نظر اساسی بدم این فقط برای خالی نبودن عریضه بود ...ولا غیر....
این جوجه منو یاده جوجوی خودمون میندازه...بچشمون خوبه؟دلم واسش خیلی تنگ شده...
بازم میام...یا علی

دختر خاله دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 ق.ظ

سلام
این جوجه چقدر متفکرانه به اونجا که کجاس ...نگاه میکنه...!!!
یادش بخیر منو خاله و برو بچ جوجه داشتیم....
بعد جوجه های همه مرد مال من زنده موند...
بعد ماله منم داشت واسه خودش تو حیات میچرخید مامان جون داشت گلا رو آب میداد رفت با پا روش....!اونم مرد....!!!کلا اون روز عزاداری عمومی شد....!!!یادش بخیر من اونروز شورش کردم....
زمان چقدر زود میگذره....!!!انگار همین دیروز بود!

مونا به دخترخاله دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ب.ظ

دختر خاله اومدی نسازیهاااا..!
ببین خواهر من از اول دبستان الی ماشاا.. شب امتحان فقط کتابامو روخونی میکردم! چون کل سال کتابو میخورم(!) دیگه موقع امتحان همش یادمه!
البته خواهرم اینجوری نبود شب امتحان تب میکرد!!!
ولی من نمیدونم به کی رفتم انقدر خونسردم
اصلا موقع امتحان تنها چیزی که ندارم اضطرابه!!!!
اصن میدونی چیه من به برنامه ریزی این آموزش پرورش اعتراض دارم آخه برای هر امتحان حداقل یه روز تعطیلیم... نمیزارن آدم زودتر امتحاناشو بده راحت شه. ایشششششششش


(اگه دوستام اینجا بودن من الان قطع نخاع بودم!!!)

شما هم سعی کن خونسردیتو حفظ کنی
خوب نیست برات یه وقت زبونم لال انفارکتوس میکنی هااا ... از من گفتن بود ببین یه نوار قلب بگیر ببین ارتفاع موج QRS در چه حاله من بهت میگم چند بار سکته کردی

دختر خاله دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:27 ب.ظ

من کارم از سکته گذشته عزیزم ....شما به درست برس...همه فهمیدن که شما زیست خوندی...همه متوجه شدن که رشته ی شما تجربیه....!!!
ایشالا که موفق بشی ...برو سر درست عزیزم ....

مونا سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:29 ب.ظ

دخترخاله فهمیدییییییییییی؟
جان من ؟ از کجا؟
این تن بمیره یعنی لو رفت ؟؟
ببین از دیروز حرفت رو گوش کردم
نشستم درس خوندم دیگه الان بلند شدم
آخ آخ اصن اسم زیست میاد شاد میشم نمیدونی چه علمیه

الان دلم میخواست میکروسکوپم داغون نشده بود میرفتم سراغش انقدر زیرش جک و جونور نگا کردم که خراب شد...حالا هرچی به مامانم میگم بریم یکی بگیریم میگه بعدا باید جهیزیه خواهرتو بدیم

میبینی؟ میسوزم و میسازم

یکی چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:20 ق.ظ

بیا خواهر من یه تلسکوپ!!!دارم لازم ندارم..مال تو...

مونا به برادر یکی چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:27 ب.ظ

آخه برادر من!
توی این هوای الوده با تلسکوپ چی میخوای ببینی؟
آقا من شماره حساب میدم کمکهای مردمی برای خرید میکروسکوپ!

مونا چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:48 ب.ظ

الان دخترخاله میاد میگه تو اینجا چی کار میکنی
دخترخاله نزن بابا رفتم
خدافظ

از یکی به اون یکی (خواهر مونا..) چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:49 ب.ظ

اتفاقا تو همین هواهای آلودست که خیلی چیزا رو میشه دید..می دونی چرا؟چون هوا که صافه..دقت نمی کنی ..نگاه کردن آسونه...اما آلوده که میشه..خیلی چیزا تازه دیده میشه....تازه خیلیام منتظر آلودگین نا ازش استفاده کنند..مثلا اونایی که از اب گل آلود ماهی می گیرند..خلاصه استفاده از آلودگی زیاده.......
برادر ستوان خوبی وبت اینجاست که همه با هم خواهر برادر شدن!!!

دختر خاله پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:53 ق.ظ

سلام ستوان...
دلم زدست زمانه عجیب می گیرد....!!!
این دیگه چه دنیایه که برادرو خواهراش ...هر چی بلدن بار هم میکنن....مخصوصا اونایی که ادعای برادریم میکنن....!!!ستوان شاکیم....شاکی...!!!
شنیدی میگن تو خوبی میکنو در دجله انداز ....که ایزد در بیابانت دهد باز....؟!حالا ما اگه عوض نخوایم کیو باس ببینیم؟!چرا تو زمونه ی ما کسی باور نمیکنه که پیدا میشن آدمایی که بی ادعا به دیگران کمک میکنن....و ادعایی هم ندارن...
چرا همه فک میکنن که اشک همه اشک تمساحه...
ستوان ...شاکیم ...شاکی!یا من آدم نیستم ..که حتما نیستم ...یا بقیه...!!!
حیف که حالتهای زیبای تعبد به باد تمسخر گرفته میشه...!به خدا گله خواهم کرد ...از این برادران و خواهران دینی....!!!ستوان فک کنم اولین کامنت شکایتو از من در تمام این ایام دریافت کردی...اما از اونجایی که امین‌‌ من بودیو هستی ...دلم خواست که اینارو به تو بگم...ببخشید...!
یا علی

مونا برای دخترخاله جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ق.ظ

برای دخترخاله عزیز که دلش از دست زمانه عجیب می گیرد...
اینو توی یه کامنت که برای پست یکی از بچه ها گذاشته بودند دیدم فکر کنم بد نباشه...

اینمردم اغلب غیر منطقی ، خود محور ،
و متعصب هستند ،
در هر حال آنها را ببخش!
اگر مهربان باشی مردم تو را متهم می کنند
که پشت این مهربانی ها ،
هدف های خود خواهانه پنهان شده است ،
در هر حال ، مهربان باش!
اگر موفق شوی ،
دوستان دروغین و دشمنان واقعی
به دست خواهی آورد ،
در هر حال ،موفق شو!
اگر صادق و صریح باشی ،
ممکن است تو را فریب دهند ،
در هر حال ، صادق و صریح باش !
چبزی را که برای ساختنش سال ها تلاش کرده ای
می توانند در یک شب نابود کنند ،
در هر حال ، تو بساز!
اگر آرامش و خوشبختی
را بیابی
مورد حسد واقع می شوی ،
در هر حال ، به دنبال خوشبختی باش!
کار خوب امروز تو را ،
اغلب افراد فردا فراموش می کنند ،
در هر حال ، تو کار خوبت را انجام بده !
بهترین هایت را به دنیا بده
و این ممکن است هرگز کافی نباشد ،
در هر حال ، تو بهترین هایت را به دنیا بده!
می دونی ....
در آخر ،
هر چی بوده بین تو و خداست ،
در هر حال ، هیچ کدوم بین تو وآنها نبوده

[ بدون نام ] یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:27 ب.ظ

یکی دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ب.ظ

مطلب مونا برای دختر خاله زیبا بود...
اما زیباتر وقتیه که به این شعارها جامه عمل بپوشونین...بلدین؟بلدین از شعار به عمل برسید؟حرف قشنگ زدن قشنگه..عمل به اون قشنگا مهمه و قشنگ تره...اگه حسشو داشته باشی...بلدم برات تا خود خروس خوون صبح حرفای قشنگ بزنم شعارای ملس بدم داستانای عبرت آموز بگم..اما...وقتی اینها همه در حد حرف باقی می مونه فقط به عنوان لالایی خوبه که خوابت ببره.....مهربان باش ببخش موفق شو صریح باش ...لنگش کن...
مار گزیده میگن از ریسمون سیاه سفید می ترسه...بهترین کاری که میشه در قبال افراد کرد درکشونه...درک...کسی که سرما خوردس..نشونش تبه..اونی که پاش شکسته از فرم پاش معلومه..اونی که دلش شکسته اونی که غرورش جریحه دار شده...چطور باید بفهمونه به بقیه که اینم یک درده؟دردیکه درمونش از دست طبیب خارجه با کرام الکاتبینه.......
ستوان شما هم اگه دوست داشتی به اینجا سر بزن...فعلا که حضور ما از شما پررنگتره...!!!
یا هو..

مونا به یکی دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام
اول جواب کامنت قبلیتون رو میدم جناب:
میدونی حرفت رو قبول دارم ولی من تا از اون آسمان صاف تصویری هرچند سطحی برای خودم نداشته باشم از همون اولین نگاه آلودگی رو با اون تصویر زیبا قاطی می کنم
اون موقعست که حقیقت دنیای اسمون گم میشه
برای من که تازه کارم تا حقیقت رو نفهمم آلودگی هم کمکی بهم نمی کنه حتی شاید سیاهی های ناشی از آلودگی رو با نادونیم به آسمون نسبت بدم...
یا حق

یکی به مونا سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:28 ق.ظ

حرفت متین ما یادت نره زیبایی عریانه...و زشتیها رو تو لفافه میپیچند تا به دروغ زیبا جلوش بدهند..ما همه از ابتدا پیش فرضهای زیبایی رو می دونیم..از همون کودکی می دونیم چی زیباست...اما چیزی که نمی دونیم زشتیهاست... اگر به زیبایی خیره بشی فقط برای زیبایی..محو زیباییش میشی و چشمت نمیره دنبال زشتیها..باید باور کنیم که هر زیبایی شاید زیبا نباشه و فقط کادو پیچ شده تا زیبا به نظر بیاد..هیچ تازه کاری سیاهی های ناشی از آلودگی را به آسمان نسبت نمی دهد..حتی آن زمان هم که کودکی بیش نبودیم می دانستیم آسمان زیبا یعنی چه...پیش فرضهای زیبایی همیشه با ما بوده است....چشمها را به دیدن زشتیها عادت بدهیم....
یا هـــــــــــــــــــــــــو......

مونا سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:00 ق.ظ

سلام
ببینم نکنه اتفاقی افتاده ؟ دخترخاله چرا نمیاد
ستوان من رو تا دم سکته میبره بر می گردونه .دخترخاله بیا ببینم خبر داری ازش ؟
خودت چرا نمیای؟
چرا تحریم کردن؟ البته به نظرم برای وفات آقای خمینی شیفت باشن ولی خیلی گذشته دخترخاله ....................
سلام جناب یکی
1) ببین میگی (هر زیبایی شاید زیبا نباشه) حرف ما سر آسمون بود مگه میشه آسمون زیبا نباشه؟
مگه خودت نگفتی ما زیباییشو از بچگی می دونیم
خب پس این باور در مورد چیزی که همه به زیبایی و پاکیش ایمان دارن غلطه...
2)به نظر من اگه همه محو زیبایی بشن کسی دست به کار زشت و زشتی و این حرفا نمی زنه چون همه ماتن .فکر کردی زشتیها رو کی میسازه؟
ما آدما... مگه غیر از اینه؟
3) اگه بخوایم چشمامون رو به زشتیها عادت بدیم شک نکن که خودمون(روحمون) با همون زشتی عجین میشه چون طبیعت انسان اینه که وقتی به چیزی زیاد بپردازه اون در گوشت و پوستش هم نفوذ میکنه!
4) اگه محو زیبایی واقعی و محض باشیم و توی زندگی یک فانوس هدایت بیشتر توی دستمون نباشه زشتیها هرچند زیبا برامون مضحک به نظر میان
به جای عادت و وفق دادن خودمون با بدیها پاکی حقیقی رو پیدا کنیم. (حتما میگی اینم شعاره؟)
ببین (وارد کامنت دومت شدم)
شعارها زیبا هستند . اینو هممون احساس می کنیم ولی مطمئن باش با نیرویی که انسان داره هر شعار زیبایی عملیه ...خوبی کردن سخت نیست اگه به یه چیزایی مطمئن باشیم...من به این موضوع اعتقاد دارم.تازه اون نوشته برای کسی بود(دخترخاله)
که همون طور که از حرفاش پیداست روح بزرگی برای مهربونی داره و فقط جواب خوبیهاش با بدی داده میشه و من بهش میگم همه اون خوبیهایی که کرده بین اون و خدا بوده و خدا دقیقا همون عین پاکیو خوبی و اند همه چیزه! و چراغی که خدا به دست بنده هاش بده توی هر مه هرچند غلیظ و لایه لایه کار می کنه...
(و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس)
امیدوارم خسته ت نکرده باشم برادر.

یا حق

یکی سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:16 ب.ظ

نه خواهر خسته نشدم استفاده هم بردم...دیدگاه های منو شما بر دو اصل متفاوت استواره...اگر دیدگاههای شما به حقیقت جامه عمل می پوشید دنیا میشد مدینه فاضله..اما حقیقت بر چیزهای دیگری بنا شده...میگی مطمئن باش با قدرت انسان هر شعار زیبایی عملیه...پس کو؟چرا جوامع ما روز به روز منحط تر میشند و ما از انسانیت بیشتر فاصله می گیریم..کمبود شعارهای قشنگ داریم؟قدرت انسان کم شده؟یا باورش؟؟نه هیچ کدوم حقیقت امر اینه دنیای واقعی و حقیقی جای بی رخمیه..جایه که فرصتی بهت نمیده تا زیبا فکر کنی و زیبا زندگی کنی...من تو یکی از پستهای قبلی برادر ستوان گفتم..به واسطه کار حدود ۱ سال پرسه می زدم تو محله هایی با سخت ترین شرایط زندگی....با محدود ترین محدودیتها...شرایطی دیدم به چشم خودم و غیر از اون بالا پایین هایی رو خودم تجربه کردم که به هر حرف زیبایی که بیشتر رنگ و بوی شعار داشته باشه میرسم ناخودآگاه لبخند می زنم...زندگی همون لفاف زیباست که پشتش پر از نازیبائیهاست..امیدوارم در تمام مراحل زندگی رویهای زیبایش نصیب شما بشه و هیچ وقت بدیها رو نبینی....
اما در مورد آسمان بله می تونه زیبا نباشه می تونه یاد آور زشت ترینها و تلخ ترینها باشه...میشه هربار که به آسمون نگاه کرد دلت بگیره بجای اینکه باز بشه..وارد بحثش نمیشه....
انتهای نصیحتت به دختر خاله رو هم قبول دارم هر کاری برای خدا...اما همیشه این وسط چیزهایی هست که غیر قابل توضیحه.......
یادمون نره اگر ما رو نمیفهمند اگر درکمون نمی کنند این مبسوط به همست..به هر دو طرف یا طرفها..گاهی نمی فهمیم چی می خوایم..یه نمی تونیم بفهمونیم که چی می خوایم...
نقش پرده نقشی از خاطره است که درون ذهن ما زندانیست.......از هرکس د رحد توانش باید انتظار داشت نه بیشتر....
خوب این هم خطاب به شما مونا خواهر بود هم خطاب به هرکسی که بخونه و نکته مربوط به خودش رو بگیره...
زیاده عرضی نیست...
من الله توفیق.............................

یکی سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ

حرف ما بسیار
وقت ما اندک
آسمان هم که بارانیست...

مونا چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام
خبری نشد که..................
ببین برادر
دنیای واقعی بی رحمه یعنی چی؟
دنیای بدون انسان مگه نازیباست؟ مگه این منو تو نیستیم که زندگی رو زشت یا زیبا می کنیم؟ مگه اون حقیقت تلخ و بی رحم رو من و تو به وجود نیاوردیم؟
اتفاقا به نظر من مشکل هم باور آدماست و هم اینکه امیالی در وجود ما هست و زمانی ما زشتی رو در دنیامون ایجاد کردیم که همه ی زندگیمون رو معطوف یکی از همون زیرمجموعه های وجودمون کنیم در حالیکه قدرت، غرور و ثروت و... برای این هست که ما به عنوان انسان و موجود برتر هستی بتونیم با بکارگیری درست هرکدوم از اونها توی زندگی به مقصد نهایی برسیم یعنی کمال و این کمال برای هر کس یه معنی داره...
ولی فکر کن اگه هر کدوم از اینها هدف قرار بگیرن چه وضعی پیش میاد؟ اون وقته که همون انسان که از همه برتره از همه کائنات ذلیلتر و پست تر میشه !! برای همینه که میگم اگه آدما به هدف نگاه کنن هر شعار زیبایی عملیه
چون کم کم وقتی همه حواست معطوف به زیبایی حقیقی بشه نیرویی شبیه نیروی جاذبه تو رو به سمت هدف میکشونه و دیگه چه غصه ای داری از نیروهای شیطانی که در برابر نیروی جاذبه هیچی نیست؟ (البته اگه منظورت از زشتی، نیروهای شیطانی باشه)
خلاصه من نمی خوام زشتیها رو ببینم زشتیها هم فکر آدمو منحرف میکنه و هم راهش رو کج...و رسیدن به اون چیزی که من میخوام خیلی سخته انقدر سخت ... باید از همه چیز دل بکنی...و دل کندن مساوی فناست و این فنا یعنی خود بقا! برای اینه که عشق واقعی از زبون خود پروردگار این هست: من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته فعلی دیته و من دیته فاندیته ( من دیه او هستم )
((...گفتن اینها برای من آسون نیست میدونی چرا ؟چون مسئولیت منو زیاد می کنه(!) چون اگه خطا کنم همینا رو که برای تو نوشتم رو بهم نشون میدن و میگن این تو بودی؟؟؟ اینو گفتم که بدونی شعار دادن اونم راجع به چیزایی ازین دست اصلا ساده نیست...))
یا حق

یکی چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ب.ظ

مرسی...اما ظاهرا ما منظور همو متوجه نمیشیم..شما نمی خوای زشتیارو ببینی و این به نظر من اشتباهه..بله ما انسانها پدید آورنده زشتیها هستیم..اما این اتفاق از اول با ما بوده و تا ازل هم خواهد بود..پایه گذارش آدم و حوا بودند و بعد قابیل و بگیر تا برسی به اینجایی که ما هستیم...حالا این که نمی خوای زشتیارو ببینی از ترس اینکه روحت به دیدن زشتی خو نگره و سیاه نشه کمال اشتباهه...تا زشتی هارو نبینی خوبیهارو نمیشناسی..تا زشتیهارو نبینی مقابله رو یاد نمیگیری...این زشتیها هستند که زیبایی ها رو زیبا جلوه می دهند...و تو چه ببینی چه نبینی هستند و خواهند بود.....راه روح رو کج نمی کنه ذهن خواب روح رو بیدار می کنه...قرآنی که تو از ایاتش استفاده می کنی تو نظراتت پر از داستانهای عبرت آموز بدیهاست....چون خدا می خواد بخونی و بدونی..داستانهای اقوام لوت و....
بهرحال این قسمت آخر رو واقعا برادرانه نصیحت می کنم...سالها پیش به زیبایی تو فکر می کردم و ناخود آگاهانه زشتی ها رو نمیدیدم ..و همه و همه چیز رو زیبا تصور می کردم...از همین دیدگاه و اعتماد....دوبار چنان ضربه ای خوردم که دوباره سر پاشدنم خواست خدا بود......(هرچند اثراتش هنوز که هنوزه با منه و به روحیات عادی هنوز هم بر نگشتم...)
امید که در راه جامه عمل پوشاندن به تمام شعارهای زیبایت موفق باشی...
منهم موافقم که انسان قادر است و نا ممکن موجود نیست..اما...
همین اما ها در بازیهای روزگار زیادندو کار امثال منو تو رو خراب می کنند...مدینه فاضله سنگ بزرگه... همین که در حد انسانیت بمونیم..از نظر من بزرگترین موهبته...
یا هو............

یکی چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:26 ب.ظ

من احساس می کنم شما خیلی جوان هستی خواهر مونا و این نظرات زیبا طلب و پرشور بر می گرده به شوق و شور جوانی شما....۴-۵ سال دیگه دیدگاهاتون وسیع تر و متفاوت تر میشه و با حقایق زندگی بیشتر اشنا میشید...درست مثل خود من که نگاهم در ۲۰ سالگی با دید گاهم در ۲۵ سالگی و با وسعت دیدم در ۳۰ سالگی بسیار متفاوت بود...و این هم منطقی است و بر می گردد به کسب تجربه و صرف عمر در این جوامع ددمنشانه....

مونا چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:18 ب.ظ

سلام
ممنون
بخاطر نصیحت برادرانتون . خیلی بزرگتر از من هستید و من همه شناسه هام مفرد بود! عذر میخوام !
به هرحال اگه تندی یا بی احترامی در حرفای من بود شرمندم...
بخشی از حرفاتون رو قبول دارم..به خصوص اونجایی که من هنوز اول راهم و شاید حتی به اول راه هم نرسیدم ! فکر کردن به این مسیر زیبا برای من فوق العاده ست...
به خدا منم توی این جامعه زندگی میکنم و به خاطر جنسیتم آلودگیا خیلی زودتر وارد زندگیم میشن .نگاهها، لبخندای بی شرمانه ،حرفای رکیک ...
فکر نکنید من توی یه اتاق نشستم و برای خودم تخیل می کنم به خدا منم ضربه خوردم از همون بچگی به خاطر همون اعتماد به خاطر همون نیت پاک به خاطر محبت بی دلیل و همدل شدن با ادمایی که دلشون سنگیه حتی از کسانی که همه فکر می کردن رفاقت من و اونها یه چیز دیگه ست و هزاران به خاطره ی دیگه!
اما دلم نمی لرزه پشیمون نمیشم بازم لبخند میزنم و اگه خیلی دلم بگیره میسپارمش به دلیل همه کارهام...
می خوام بگم تجربه های شما عزیز و گرانبهاست ولی خوشبینی و زیبا نگاه کردن هم دوست داشتنیه ...
گفتم که : سخته ...خیلی سخت ولی به نظر من ممکنه. اگه همه به بهونه ی بدی هم نوعانشون بد بشن پس ما برا چی زندگی می کنیم؟ راست میگی توی همون قرآن هست ولی میدونی چی بعد از خوندن اون داستانها بهت نیرو میده اینکه هرانسانی جزای اندکی خوبی و یا اندکی بدیش رو می بینه ،خدا از همه چیز آگاه هست حتی به درون قلبها ...
میدونید چرا از دیدن زشتیها امتناع می کنم؟؟
چون میدونم در مسیر زندگی انقدر بهم ضربه میخوره و انقدر این زشتیها جلوم قرار می گیرن که فکر کردن بهشون از الان آزارم میده...میخوام این شکنجه رو واسه راه دیگه ای تحمل کنم...و خیلی زودتر و اگرچه طرز شکنجه ها از زمین تا اسمون توی این دو راه باهم فرق دارن اما هردوشون آدمو قوی میکنه برای مشکلای دیگه...
شایدم امثال من و شما و ستوان و دخترخاله و ...(!) نیاز داریم که خوشبین باشیم وگرنه روزی نیست که مرگ رو از خدا نخوایم...
ممنونم از وقتی که برای یه تازه کار گذاشتید...
بازم ممنونم.
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد